فکر شفا بخش
بهداشت حرفه ای
بهداشت کامل در زندگی فردی و اجتماعی است و عمل به این توصیه های بهداشتی، ضامن سلامت فردی و اجتماعی اوست.

 

 

فکر شفا بخش
به زندگي كه نگاه مي كنيم بسياري از اتفاقات و پيشامدها را مي‌بينيم که هيچ کدام مطلوب ما نيستند و هميشه مي‌خواهيم به طريقي ديگر مي‌بودند.
در دنيايي که داريم، اتفاقاتي رخ مي‌دهد که اگر دست ما بود نمي‌خواستيم که هيچکدام از اين اتفاقات مي‌افتاد. بدبختي؛ قتل؛ بيماري؛ تجاوز؛ فقر؛ استرس؛ نگراني؛ بي‌اعتمادي و... اينها چيزهايي است که در جهان فعلي وجود دارد. چگونه ميتوانيم اين جهان؛ اين دهکده بزرگ را نجات دهيم و آنرا تغيير دهيم.
بعضي‌ها معتقدند که جهان دهکده‌اي است؛ دهکده‌اي بزرگ بنابراين همه با هم در ارتباط هستند و کوچکترين تغيير خوب يا بد مي‌تواند خيلي سريع بر ديگران تأثير بگذارد.
در داستاني آمده بود معلمي که از دست بچه سر به هوايي به کلي از کوره در رفته بود نقشه جهان را پاره پاره کرد و به شاگرد داد تا آن را به هم بچسباند. پسر بچه بعد از چند دقيقه نقشه کامل را تحويل معلم داد . معلم شگفت زده از سرعت عمل شاگرد از او پرسيد چگونه اين کار را انجام دادي؟ پسر بچه گفت: به ورقه هاي پاره پاره شده جهان نگاه کردم و تکه‌هاي پاره پاره شده را برگرداندم در طرف ديگر مرد پاره اي را ديدم؛ اعضاي آن مرد را به هم چسباندم نقشه جهان دوباره درست و کامل شد.
در آن طرف تصوير جهان، تصوير انسان است. اگر بتوانيم اين تصوير را کامل کنيم و اندام هاي آنرا کنار يکديگر قرار دهيم تصوير کامل جهان دوباره به وجود خواهد آمد.
اگر بخواهيم جهان کامل و بدون نقصي داشته باشيم بايد انسان بدون نقص و کاملي باشيم. تغيير از درون انسان شروع مي‌شود. چنانچه بتوانيم تغييري در انسان ايجاد کنيم؛ همه هستي با آن تغيير مي‌کند. زيرا همانطور که گفته شد همه هستي در درون انسان وجود دارد. پس شفابخشي بر روي جهان، با شفابخشي بر روي انسان انجام مي گيرد.
يکي از روشهاي تغيير درون، مراقبه يا مدي تيشن است. مدي تيشن روش نيرومندي است که هستي درون و بيرون را متوازن مي‌کند. بر اساس تحقيقاتي که انجام داده‌اند مدي تيشن مي‌تواند بر روي تمام اتفاقات چه به آنها فکر کنيم و چه فکر نکنيم تأثير بگذارد. شما ممکن است بارها و بارها کلمه مراقبه يا مدي تيشن را شنيده باشيد بعضي با آن موافق هستند و برخي مخالف. آنان که موافق هستند به اثرات آن پي برده‌اند و مي‌‌دانند چه چيزي است و چگونه عمل مي‌کند و آنان که مخالفند هنوز شناختي در مورد مدي تيشن يا مراقبه ندارند چون اگر در مورد آن شناختي داشتند هيچ روشي را به اندازه آن بي خطر و قدرتمندتر جهت تغيير افکار؛ تغيير دنياي درون و بيرون نمي دانستند.
 
مراقبه با تمرکز فرق مي‌کند. تمرکز فکر، تثبيت ذهن است و حفظ توجه. کسي به من توصيه کرد يک ساعت به شمع نگاه کنم. بله شمع. شمع يک موضوع معمول براي تمرکز است. اين کار باعث شد سر درد بگيرم. و اين هم نتيجه اين عمل بود. مدي تيشن تمركز نيست. مدي تيشن توجه بر روي موضوع يا چيزي است. در مدي تيشن نيازي نيست فشار بياوري و به آن متمرکز شوي.
در تکنيکهاي آلفا امواج مغزي در حالت آلفا و در بعضي از آنها مثل مراقبه آدمک مغزي؛ امواج مغزي در حالت تتا قرار مي‌گيرند. قرار گرفتن امواج مغزي در اين دو حالت لذت بخش و ترميم کننده جسم و روان انسان مي‌باشد و اين بدان معناست که اين تکنيکها مي‌تواند شفابخش باشد. البته لازم به ذکر است که با استفاده از روشهاي بيوفيزيک مي‌توان امواج مغزي را در حالت آلفا قرار داد ولي اين روش (بيوفيزيک ها) صرفاً يک کنترل و تمرکز است. ولي در مدي‌تيشن خود بخود اتفاق مي‌افتد و تمرکز و کنترل نمي‌باشد.
مدي تيشن يک عمل طبيعي است نه يک عمل غير عادي؛ غير معمول و خلاف طبيعت. اگر فکر مي‌کنيد با انجام مدي‌تيشن مي‌توانيد با سرتان بر روي يک ميخ بايستيد يا اينکه در هوا پرواز کنيد نشان مي‌دهد که هنوز افکارتان در مورد مدي تيشن صحيح نمي‌باشد. مدي‌تيشن از قوانين طبيعت به نحو احسن استفاده مي‌کند؛ بنابراين کاري را خلاف طبيعت انجام نمي‌دهد.
از سن سي سالگي به بعد تعداد زيادي از سلولهاي مغزي مان از بين مي‌رود و زمانيکه به سنين بالا مي‌رسيم ممکن است دچار دمانس يا فراموشي بشويم. عکس برداري هاي که از مغز در سنين بالا انجام داده اند نشانگر اين مسئله است که مغز افراد در اين سنين کوچکتر شده است. کوچک شدن زياد آن نشان دهنده بيماريهاي شديدتر است.
از يک گروه کاملاّ تصادفي که تقريباّ نماينده اي از همه افراد جامعه را در بر داشت خواسته شد به مدت يک ماه روزي 20 دقيقه مدي تيشن انجام دهند. عکس برداري‌هايي که بعد از يک ماه از مغز آنها انجام گرفت نشانگر اين مسئله بود که قشر مغز آنها ضخيم تر شده بود. اين در حالي است که سلولهاي مغزي انسان بعد از تولد ديگر رشد نمي‌کنند؛ اين ضخيم شدن نشانگر اين مسئله است که مدي‌تيشن نه تنها موجب جلوگيري از کوچک شدن قشر مغز و از بين رفتن سلولهاي مغز مي‌گردد بلکه موجب مي‌شوند رشته هاي عصبي ارتباطات جديدتري را آغاز کنند و اين ارتباط جديد باعث ضخيم تر شدن قشر مغز مي‌شود.
مغز ما شبيه انداممان است براي جلوگيري از تحليل رفتن اندام ها و بدن لازم است تحرک داشته باشيم و ورزش کنيم. براي جلوگيري از تحليل رفتن مغز هم بايد ورزش کرد.
مدي تيشن ورزش مغز است. انجام مدي تيشن آثار کاملاّ متفاوت و قابل مشاهده‌اي را دارد.
مدي تيشن موجب افزايش يادگيري و افزايش توانايي فراگيري و درک افراد مي‌گردد. اين گونه افراد مي‌توانند بين اتفاقات افتاده و آنچه ياد مي‌گيرند و علوم مختلف ارتباط بيشتري برقرار کنند و مسائل مشکل را سريع تر حل مي‌کنند. بر اساس تحقيقاتي كه بر روي دانشجوياني كه مئي تيشن صورت گرفته بهبود روند تحصيلي شان تائيد شده. مدي تيشن موجب بالا رفتن بهره‌وري فردي و حتي سازماني مي‌گردد. کسانيکه مدي تيشن انجام مي‌دهند از رضايت شغلي بيشتري برخوردار مي‌شوند. با سرپرست؛ همکارن و مديران خود روابط بهتري برقرار مي كنند و در رابطه با دوستان نيز تغيير روابط و بهبودي ايجاد مي‌شود.
اثرات جسمي مدي تيشن بسيار عميق است و موجب تجربه يک ريلکس عميق جسمي مي‌گردد.
با انجام تکنيک مدي تيشن بر روي گروهي از افراد که فشار خون داشتند ديده شد که فشار خون آنها کاهش يافته است. در تحقيقات مشابه ديده شده است تقريباّ سردرد و ميگرن به حداقل خود و صفر رسيده است و حتي استرس و نگراني کاهش بسيار زيادي پيدا مي‌کند.
اثرات مدي تيشن همه طبيعي بوده و نشان دهنده اين است که از قدرت شفاي طبيعي استفاده مي‌کند و شفاي طبيعت را به خدمت مي‌گيرد.
مدي تيشن افكار را تغيير مي‌دهد و با تغيير افکار؛ باورها نيز عوض مي‌شوند و اتفاقاتي که در شرف وقوع هستند تحت تأثير قرار مي‌گيرند. اگر تمام مدت نگران جنگ؛ قحطي؛ فقر باشيم يا اينکه فکر کنيم که تصادف مي‌کنيم با افکارمان احتمال وقوع آنها را بيشتر مي‌کنيم. اگر فکر کنيم که هيکل و اندام بد قواره اي داريم و از خود متنفر باشيم احتمال دارد بدنمان که بيش از اندازه پاسخگوي ذهنمان مي‌باشد همين افکار ما را منعکس کند و ما را بد قواره کند. و اگر در مورد هيکل زيبا و دوست داشتني پيامهايي به مغز بدهيم ذهنمان همان را در بدنمان نشان مي‌دهد.
مدي تيشن مي‌تواند افکار مخرب را کنترل کند. در مدي تيشن به آنچه مي‌خواهيم فکر مي کنيم نه آنچه دوست نداريم. ذهن هر چه انتخاب مي‌کند فقط آنرا مي‌بيند و آنچه را مي‌بيند فقط انجام مي‌دهد و به وقوعش کمک بيشتري مي‌کند. مثالي مي‌زنم. اکنون شما به يک فيل سفيد رنگ با پاهايي بزرگ؛ گوش بزرگ خرطوم بزرگ فکر نکنيد!!!
چه اتفاقي افتاد آيا آن فيل تجسم نشد؟ اين قدرت و خصوصيت ذهن است. مغز انسان نمي‌تواند به خلاء فکر کند. به آنچه مي‌خواهي فکر مي‌کند. در مدي تيشن ما به بيماري و آنچه نمي‌خواهيم فکر نمي‌کنيم.
در پزشکي کلاسيک هميشه يک تصوير از بيماري خود- جسمي و رواني داريم. هميشه ايرادي را مي‌توان پيدا کرد. هميشه ايرادي وجود خواهد داشت و زمانيکه به ايرادها فکر کنيم بيشتر خواهد شد.
يک استاد دانشگاه از دانشجويان خود خواست خودشان را به يک بيمارستان رواني معرفي کنند و فقط بگويند که ما نمي دانيم چه مان است. تمام دانشجويان پس از پرسشهايي که از آنها کردند؛ تشخيص بيماري دادند و بستري شدند. براي آنها دارو تجويز شد. يکي دو نفر از آنها که تازه متوجه عمق قضيه شده بودند و در بيرون از بيمارستان کارهاي زيادي داشتند و خواستند به هر ترتيبي شده بيرون بيايند به زنجير کشيدند و گفتند آنها خطرناک هستند.
شما فکر مي‌کنيد اگر شما اين کار را کرده بوديد نتيجه‌اش چه بود؟ آيا آنها غير عادي بودند. ما آنچه را بخواهيم مي توانيم در خود و ديگران ببينيم. فقط سلامتي را ببينيم؛ فقط بيماري را ببينيم؛ مي‌توانيم فقر؛ بدبختي؛ تجاوز؛ قتل؛ غارت را ببينيم و ... . انتخاب با ماست.
مي‌توانيم تصويري از شعر؛ سرور؛ زيبايي؛ عشق و... را تجسم کنيم. انتخاب با ماست هر گونه که تجسم کنيم همان گونه برايمان به تصوير کشيده مي شود.
بعضي ها به اطرافشان نگاه مي‌کنند و مي گويند ما جز بدبختي چيزي نمي‌بينيم؛ آنها کاملاّ درست مي‌گويند چون اينگونه خواستند. چه مشکل را در يک نفر ببينيم چه در يک اجتماع.
من از شما مي‌خواهم هم اکنون به مدت 30 ثانيه به اطرافتان نگاه کنيد و وسايلي را که رنگ بيشتري دارند را به خاطر بسپاريد. فقط رنگ سبز.
اينكار را انجام بده:
شروع کن. ..شروع شد.... . 30 ثانيه . حالا بدون اينکه به جاي ديگري و اطرافتان نگاه کنيد بگوئيد کجاها و چه وسايلي قرمز بودند؟
چي شد. .... . در مدتي که به دنبال سبزها بودي قرمز ها کجا بودند؟
در کنار سبزها و چون آنها را انتخاب نکرده بودي ديده نشدند. ذهن دقيقاً همين گونه است اگر شما به دنبال بدبختي و بدي باشيد فقط همان را نشان خواهد داد. و اگر دنبال چيز ديگري باشيد چيزهاي ديگر را خواهيد ديد. نوع آموزش پدر و مادر؛ معلم و فيلمهايي که تلويزيون پخش مي كند به ما مي‌آموزد که به چه چيزهايي بايد توجه کنيم. آنها به ما ياد مي‌دهند که در محيط و در زندگيمان دنبال چه چيزهايي باشيم و همان را در زندگيمان جستجو کنيم. معمولاً مهم درست گفتن يا غلط گفتن آنها نيست؛ مهم اين است که همان گونه که مي‌گويند اتفاق مي‌افتند. حالا شما مي‌خواهيد چه چيزي برايتان اتفاق افتد. رنگ سبز يا رنگ قرمز. بدبختي؛ بي نظمي يا نظم و تعادل. آنرا انتخاب کنيد.
مدي تيشن انتخاب طبيعي را انجام مي‌دهد. نظم؛ سلامتي و شفا اينها همه طبيعي هستند. اگر غير از اين باشد ساخته دست بشر است و غير طبيعي مي‌باشد. زيرا طبيعت همراه با نظم؛ سلامتي؛ شفا و فراواني است. با انجام مرتب مدي تيشن اينها را وارد زندگيمان مي‌کنيم. محققان در پي تحقيقاتي که در اين زمينه انجام داده‌اند به اين نتيجه رسيده‌اند که وجود انسان شبيه به چراغ مي‌باشد. پس از اينکه خودش را روشن کرد ديگران را نيز روشن مي‌کند. پس از اينکه توانستيم تعادل و بينش مثبتي را در خود ايجاد کنيم؛ اين تغيير در نزديکان و ديگران هم خودبخود انجام مي‌گيرد و برعکس آن هم صادق است. اگر تنش؛ نگراني و اضطراب داشته باشيم اين تنش و بيماري را به ديگران نيز منتقل مي‌کنيم.
توقع ما از اتفاقات و ديگران روي نوع رفتار آنها تأثير به سزايي دارد. اگر از خود و ديگران توقع داشته باشيم که به گونه اي که ما مي‌خواهيم رفتار کنند. ما و آنان همانگونه رفتار خواهيم کرد.
در سال 1966 آزمايشي را انجام دادند در اين مسير دانشمندان تعدادي موش را وارد مسيري مارپيچ کردند. نيمي از آنها موشهايي بودند که مورد عمل جراحي قرار گرفته بودند و قسمتي از مغز آنها برداشته شده بود. به آزمايش کنندگان گفته شد که هدف اين است که تأثير ضايعه مغزي را بر روي يادگيري نشان دهند. به برخي از آزمايش کنندگان گفتند آنها موشهايي با مغز آسيب ديده دارند. ولي اين طور نبود. به عده اي ديگر گفته شد آنها موشهايي سالم در اختيار دارند ولي در واقع موشهايي آسيب ديده در اختيارشان گذاشتند.
نتايج حيرت انگيز و قابل تفکر بود. موشهايي که دانشمندان تصور مي‌کردند مغزشان آسيب ديده ولي در واقع سالم بودند به خوبي موشهايي که تصور مي‌رفت طبيعي هستند عمل نمي‌کردند. موشهايي که آسيب ديده بودند و گمان مي‌رفت که سالم هستند بهتر از موشهاي سالم که پنداشته شده بودند صدمه ديده هستند عمل کردند. پس انتظار بر روي نتايج تأثير دارد.
در آزمايش مشابه ديگري بر روي انسانها انجام دادند. گروهي از افراد را که IQ پايين تري از بقيه داشتند را در اختيار معلم ها قرار دادند و به آنها گفته شد آنها از هوش و استعداد بالايي برخوردار هستند. پس از پايان دوره ديده شد که نتايج آزمونهاي آنها شبيه افراد تيز هوش بود. انتظار معلمها روي نوع رفتاري که کودکان نشان داده بودند تأثير گذاشته بود و مشکل IQ پايين آنها را برطرف کرده بود.
مدي تيشن روي ديد؛ باورها؛ نگاه و نگرش ما از محيط تاثير مي گذارد و توقع و انتظاراتي را که از محيط داريم را دگرگون مي‌کند. و محيط زندگيمان و دنياي درون و بيرونمان را تغيير و دگرگون خواهد کرد.
بنابراين زماني را که انتظارش را داشتيد فرا رسيده است. شما انتخاب شده‌ايد تا چشمهايتان را از تاريکي به سوي نور باز کنيد. شما انتخاب شده‌ايد تا با نوع نگرش و تغييري که در درون ايجاد مي‌کنيد دنياي بيرون را تحت تأثير ‌دهيد و دنيايتان آنگونه باشد كه خودتان خواسته‌ايد. بنابراين همت گماريد و با مراقبه در آرامش و سکون؛ همراه با هماهنگ کردن درون، دنياي بيرون را هماهنگ کنيد.




تاریخ: سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:فکر شفا بخش,
ارسال توسط علیرضا مرادی , عشق خدائی
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی